جدول جو
جدول جو

معنی واصل آباد - جستجوی لغت در جدول جو

واصل آباد(ضِ)
دهی است از دهستان نوبندگان بخش مرکزی شهرستان فسا واقع در 25 هزارگزی جنوب شرقی آن شهر که در هزارگزی راه شوسۀ فسا به داراب واقع است. ناحیه ای است جلگه ای که هوای آن معتدل است و 409 تن سکنه دارد. آب آن از قنات، محصول آن غلات، حبوبات، برنج، پنبه و میوه و شغل اهالی زراعت و باغبانی و قالیبافی است. راه فرعی دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(قِ)
دهی است از دهستان حسین آباد بخش دیوان درۀ شهرستان سنندج که در 6 هزارگزی شمال حسین آباد بر کنار راه شوسۀ فعلی سنندج به سقز واقع است. ناحیه ایست کوهستانی و سردسیر و دارای 360 تن سکنه، آب آنجا از رودخانه و چشمه تأمین میشود. محصول عمده آن غلات و توتون و حبوبات و لبنیات و صیفی و شغل مردمش زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(دِ)
دهی است از دهستان حسنوند بخش سلسلۀ شهرستان خرم آباد. در 2هزارگزی شمال باختری الشتر و 2هزارگزی شمال باختر شوسۀ خرم آباد به الشتر واقع، جلگه و سردسیر و مالاریایی است و 110 تن سکنه دارد. آب آن از رود امیری تأمین میشود. محصولاتش غلات، برنج، حبوبات، لبنیات و پشم است اهالی آن به کشاورزی و گله داری مشغولند. راه آن مالرو است و مردم آن از طایفۀحسنوند میباشند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(لِ)
دهی است از دهستان سرشیو بخش مرکزی شهرستان سقز واقع در 28هزارگزی جنوب باختری سقز و 2هزارگزی باختر دره آبی. شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(ضِ)
دهی از دهستان کتول بخش علی آباد شهرستان گرگان که در 11 هزارگزی باختر علی آباد و سر راه شوسۀ گرگان واقع است. دشتی معتدل، مرطوب، مالاریایی و دارای 310 تن سکنه است. آب آنجا از رود خانه کفش گیری تأمین میشود. محصول عمده اش غلات، تخم آفتاب گردان، هندوانه، خربزه و شغل اهالی زراعت و گله داری است. در آنجا چندین خانوادۀ روسی ساکن هستند که کارهای نجاری و آهنگری دارند. فارس ها شال و کرباس میبافند. در آنجا پست بهداری و دبستان برقرار است. محصول این ده به خوبی معروف است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(مِ)
دهی است از دهستان سراجو بخش مرکزی شهرستان مراغه. واقع در 12هزارگزی خاور مراغه و چهارهزارگزی راه شمال ارابه رو مراغه به قره آغاج. ناحیه ای است کوهستانی و هوای آن معتدل است. و 436 تن سکنه دارد. زمین آن از آب چشمه مشروب میشود. محصولاتش عبارت است از: غلات، نخود، چغندر، کشمش، بادام، کرچک، زردالو، اهالی به کشاورزی گذران میکنند. از صنایع دستی جاجیم بافی است. راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(هََ نِ)
دهی است از بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان که دارای 50 تن سکنه است، آب آن از چشمه و محصول عمده اش غله، حبوب و لبنیات است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(وَ)
دهی است از دهستان کمین بخش زرقان شهرستان شیراز در 72 کیلومتری شمال خاوری زرقان و 2 کیلومتری شوسۀ شیراز به اصفهان. سکنۀ آن 675 تن. آب آن از رود خانه سیوند و محصول آن غلات، چغندر و شغل اهالی زراعت و قالی بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(رِ)
دهی است از دهستان خان اندبیل بخش مرکزی شهرستان هروآباد که در 14 هزارگزی جنوب غربی هروآباد و 7 هزارگزی راه هروآباد به میانه واقع شده است. ناحیه ای است کوهستانی معتدل با 127 تن سکنه که مذهب اهالی آن شیعه و لهجه آنان آذری است. از آب چشمه مشروب میشود و محصولش غلات و کدو و شغل اهالی زراعت و گله داری است و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان تبادکان بخش حومه وارداک است که در شهرستان مشهد واقع است و 261 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
روستایی از قرق منطقه ی گرگان
فرهنگ گویش مازندرانی